مصاحبه با سایت ایران‌وایر

«مبارزات زنان در ایران؛ خاطرات زندان» عنوان کتابی به قلم «نسرین پرواز»، فعال حقوق بشر و کارگران است که قرار است سال آینده منتشر شود. این کتاب مملو از روایت‌های زندان، شکنجه ها و آن‌چه طی هشت سال حبس در زندان «اوین» در دهه 60 بر او و بسیاری از کنش‌گران سیاسی و به ویژه زنان زندانی گذشته، است.

نسرین پرواز در بعدازظهر یکی از روزهای آبان ماه ۶۱، وقتی ۲۳ سال داشت، در تهران دستگیر و به «کمیته مشترک ضدخراب‎کاری» منتقل شد. به محض انتقال به این کمیته، او را شکنجه کردند تا شبکه ارتباطی خود را افشا کند. اما مقاومت پرواز زیر شلاق‌هایی که به کف پاهایش می‌خورد، باعث شد برای مدت دو هفته فلج شود. بعد از آن،‌ بازجوها به این خیال که اطلاعات او دیگر سوخته است، از شکنجه رهایش کردند تا حبس بکشد. ادامه خواندن مصاحبه با سایت ایران‌وایر

جنبش سرنگونى و زندانيان سياسى: مصاحبه با سازمانده کمونیست

سازمانده کمونيست:
-بخش قابل توجهى از فعالين سياسى با گرايشات مختلف در زندانها بسر مىبرند، وضعيت کنونى زندانيان سياسى در حال حاضر چگونه است؟ آمارى در دست هست؟ وضعيتشان را کسى مىداند؟ به نسبت سابق چه فرقهايى کرده است؟

نسرين پرواز :
-آمارى از زندانيان سياسى در دست نيست و يا من خبر ندارم. در آن دوران که من زندان بودم و زندانها پر بود و رژيم هر روز اعدام مىکرد مدعى بود که زندانى سياسى ندارد. همانطور که رژيم شاه زندانيان سياسى را خرابکار مىناميد و مدعى بود که زندانى سياسى ندارد. اين رژيم هم همه زندانيان سياسى را جاسوس و تروريست مىناميد. حا زندان بخشى از زندگى روزمره بخش وسيعى از مردم است. و اين در حالى است که مردم با مبارزاتشان رژيم را عقب نشاندهاند و رژيم ديگر قادر نيست فعا ن سياسى را به راحتى سابق دستگير و اعدام کند. البته ک شرايط ايران تغيير کرده است و مبارزه به شکل سابق يعنى آن دوران که ما فعااليت داشتيم و دستگير شديم، نيست. ادامه خواندن جنبش سرنگونى و زندانيان سياسى: مصاحبه با سازمانده کمونیست

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۴)

زبان فارسى

“ضعيفه”، “خراب”، “غرغرو”، “پرحرف”، “شلخته”، “پتياره”، و خيلى از واژه هاى مشابه ديگر همه القابى هستند که براى زنان بکار برده مى شوند. در مقابل واژه هاى معدودى از اين نوع هستند که براى مردان بکار مى روند. طبيعى است در فرهنگ مرد سالار مرد که خراب نمى شود!

وقتى از فرهنگ صحبت مى کنيم نمى توانيم زبان و نقشى که در فرهنگ دارد و يا تاثيرى که از فرهنگ مى گيرد را ناديده بگيريم. نفوذ اين فرهنگ شوئينيستى را در زبان آنجا مى توان ديد که القابى به زن و يا مرد نسبت داده مى شود که نشان دهنده قدرتمندى مرد و ضعيفى و تحقير زن است. اين فرهنگ زبان سکسيستى و رسيستى عريانى دارد. به جکها و يا فحشهايش نگاه کنيد، همه آنها يا با تمسخر و توهين به زنان و يا به مليتهاى ديگر درست شده اند. هر زبانى آينه تبعيضات جامعه اى است که آن زبان را مورد استفاده قرار مى دهد. زبان فارسى هم در شرايط اجتماعى مردسالار، ضدزن و نژاد پرستانه رشد کرده است. نقشى که زبان فارسى در فرهنگ ايرانى بازى مى کند اين است که جايگاه زن را به عنوان يک انسان درجه دوم و يا جنس پست بعنوان يک نرم جا مى اندازد. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۴)

مرورى بر کتاب “سهم من” نوشته پرینوش صنيعى

سهم من، کتاب جذابى است با ٥٢٥ صفحه، که در بهار سال ١٣٨١ در ايران چاپ شده است.

کتاب با اين جملات شروع مى‌شود:

“هميشه از کارهاى پروانه تعجب مى‌کردم. اصلا به فکر آبروى آقاجونش نبود.”

اين تم يعنى آبرو، آبروى آقاجون و آبروى خانواده مرتب در کتاب تکرار مى‌شود. جابجا در شرايط زندگى که نويسنده به خوبى آنرا تشريح کرده مى توان فشار اين آبرو‌دارى را بر روى او و بقيه خانواده احساس کرد. ادامه خواندن مرورى بر کتاب “سهم من” نوشته پرینوش صنيعى

مصاحبه با مجيد خوشدل براى هفته نامه نيمروز

١- با توجه به اينکه دستگيرى شما در اواسط سال ٦١ اتفاق افتاد، مى خواهيم خاطره شما را از سال ٦٠ بدانيم و اينکه عکس العمل شما به عنوان عنصرى تشکيلاتى، از آن همه دستگيرى و اعدام زندانيان سياسى چه بوده است؟

– سال ٦٠ از بدترين سالهاى زندگى ام بود. سال اعدام دوستانم بود. سال جدايى هاى بى انتهايى بود که احساس بى اعتمادى به زنده ماندن نزديکانم را در وجودم کاشت. احساسى که حتى امروزه هم گه گاهى وقتى از دوستى جدا مى شوم در وجودم زنده مى شود. احساس از دست دادن دوست خوب، مرگ يک انسان. تابستان سال ٦٠ على يکى از دوستانم را دستگير کردند و پس از مدت کوتاهى جسد او را براى شناسايى به پزشکى قانونى بردند. من توان رفتن و ديدنش را نداشتم. يکى از دوستانم بهمراه پدر او به پزشکى قانونى رفت. پدر على و دوستم از پزشکى قانونى به خانه ما آمدند. پدر على گفت: فکر مى کنند من پسرم را نمى شناسم. يک آدم گنده سياهى را نشانم داده اند و مى پرسند اين على نيست؟ خوب معلوم بود که على نبود. على به آن چاقى و سياهى نبود. به آنها گفتم نه اين على من نيست، شايد على پدر ديگرى باشد ولى على من نيست. ادامه خواندن مصاحبه با مجيد خوشدل براى هفته نامه نيمروز

مصاحبه با رادیو همبستگی

همبستگى: شما اخيرا کتابى منتشر کرديد به نام «زير بوته لاله عباسى» لطفا در مورد کتابتان کمى توضيح دهيد.

– اين کتاب را هرچند به شکل داستان نوشته ام که خواندش را جذاب کند، ولى بر اساس واقعياتى است که در دوران هشت سالى که در زندانهاى جمهورى اسلامى بودم شاهدشان بوده ام. من از نيمه سال ٦١ تا نيمه سال ٦٩ زندانى رژيم اسلامى بودم. اين کتاب سندى بر عليه جنايات جمهورى اسلامى است. در ضمن کوشيده ام اشکال مختلف اعتراض و مبارزه در زندان را نيز نشان دهم و شايد همين امر اين کتاب را از ديگر ادبيات زندان متمايز مى کند. ادامه خواندن مصاحبه با رادیو همبستگی

کتاب ”زير بوته لاله‌عباسی“ در مجله ٤٠ چراغ

از مصاحبه نسرين پرواز با نشریه جوانان حکمتيست

”زير بوته لاله‌عباسی“ کتابی است از نسرين پرواز، در مورد زندان که سال ٢٠٠٢ در خارج کشور انتشار يافت. بعدها نسرين کتابش را در سايت اينترنتی‌اش قرار داد تا خوانندگانش در هر جای دنيا به آن دسترسی داشته باشند.
مجله ٤٠ چراغ که يک هفته‌نامه فرهنگی، هنری و اجتماعی است، بخشی هم دارد برای معرفی بهترين کتابها از ديد خوانندگان. در شماره ١٧٦، شنبه ١٢ آذر ماه ١٣٨٤ اين نشريه، ”زير بوته لاله‌عباسی“ در رديف اول کتاب‌های مورد علاقه خوانندگان است. چند کتاب بعدی به ترتيب عبارتند از: سووشون (سيمين دانشور)، شازده احتجاب (هوشنگ گلشيری)، خانه ادريسی‌ها (غزاله عليزاده) و چشم‌هايش (بزرگ علوی). ادامه خواندن کتاب ”زير بوته لاله‌عباسی“ در مجله ٤٠ چراغ