نگاهی به مقالهای منتشر شده در ویژه نامه نشریه آلترناتیو
ویژه نامه نشریه اینترنتی آلترناتیو مقالهای به نام “در دفاع از نسل جوان مارکسیست در ایران و بررسی علائم روان پریشی در برخی از تبعیدیان سیاسی؛ با تاکید بر نمونه موردی بهمن شفیق”* به قلم بهزاد جعفرپور، چاپ کرده است که ناچارم به نکاتی از آن بپردازم. بهزاد عزیز در نوشتهشان به مقالهای از من به نام “خشم و نفرت در جنبش چپ، نوک کوه تاثیرات سرکوب بر جامعه”**، استناد کردهاند. مقاله من به تاثیرات سیاسی، اجتماعی و روانی خشم و نفرتی که از طریق برخی نوشتههای اینترنتی خواسته و ناخواسته وارد خانهها میشوند، پرداخته است. بهزاد عزیز در مقالهشان سعی کردهاند سطوح و جنبههایی از علل نگارش مملو از توهین، تحقیر و ترور شخصیت را ریشهیابی کنند. اما با کمال تآسف خود او نیز در نوشتهشان به دام همان چیزی که به نقدش نشستند، افتادند. نویسنده محترم با استناد به مطلب من سنتی را در “نقد” بازتولید میکند که اتفاقآ مطلب من در نقد آن به نگارش درآمده بود. زیاده خواهی نیست که حداقل از خوانندهای که با محتویات آن نوشته به واقع موافق است و بدان استناد میکند انتظار داشته باشیم که بر تمایز بین نقد و تحقیر واقف بوده و به دور از فرهنگ رایج تحقیر، در نقد نظرات و اعمال بکوشد. در این نوشته سعی دارم درغلطیدن بهزاد عزیز را به آنچه که سعی در نقدش دارد در متد مورد استفاده ایشان و برخی از واژههایی که به کار بردهاند، نشان دهم. و با طرح سوالاتی ایشان را به ادامه این دیالوگ تشویق کنم. ضمن اینکه این نوشته همزمان سعی در آسیب شناسی بخشی (و متآسفانه نه چندان کوچک) از فرهنگ واژگانی “نقد” در سنت چپ ایرانی دارد. ادامه خواندن نقد یا تخلیه فشار؟