زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۳)

آگهى ازدواج

به چند آگهى ازدواج در روزنامه نيمروز شماره ٥٧٩ توجه کنيد:

“آقاى ٤٥ ساله جدا شده از همسر ايرانى مايل به آشنايى و ازدواج با خانم ايرانى تا سن ٣٦ سال معتقد به فرهنگ و اصول ايرانى مى باشم.” ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۳)

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (٢)

همه ما مى دانيم که در حال حاضر جنبش زنان در ايران در تقابل همه جانبه اى با رژيم قرار دارد و اعتراضات زيادى عليه قوانين ضدزن است. خواستهاى زنان شديدا شکل و مضمون سياسى دارند. زنهايى که روسريشان را پس و پيش مى کشند و با روسريشان بازى مى کنند، در واقع آگاهانه يا ناآگاهانه بازى سياسى مى کنند. در ايران اگر زنى بخواهد آنطور که دوست دارد زندگى کند و نخواهد تن به خواستهاى نابجاى پدر، برادر و يا شوهرش دهد، نه تنها با فرهنگ و سنتهاى مردسالار طرف است بلکه با جمهورى اسلامى و قوانين زن کش و سرکوبگرانه آن طرف است. مثلا عاشق شدن زن و رابطه با مردى ممکن است به آسانى به زندان و شلاق و سنگسار منجر شود. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (٢)

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (١)

زنان در ايران در اوج بى حقوقى به سر مى برند و جمهورى اسلامى از هيچ تلاشى براى تداوم اين وضعيت کوتاهى نمى کند. اگر امروز در ايران جمهورى اسلامى نبود يعنى شلاق و سنگسار نبود، زنان تلاش مى کردند که به حقوق برابر با مردان دست يابند. جنبش اعتراضى تاکنونى زنان در شرايط سرکوب و اختناق کاملا گوياى اين واقعيت است. در ايران اولين مانع آزادى زنان جمهورى اسلامى است. ولى آيا فقط جمهورى اسلامى است که مانع آزادى زنان است؟ آيا زنانى که از دست جمهورى اسلامى و قوانين زن کش آن فرار مى کنند به آزادى مى رسند؟ آيا زنانى که به اروپا مى آيند قادرند از شرايطى که در اين کشورها پيدا مى کنند استفاده کامل را ببرند؟ واقعيت نشان مى دهد که نه. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (١)

تجاوز هم يک شکنجه است

اين نوشته براى اولين بار در ماه اکتبر سال ٩٩ در نشريه کانون ايرانيان لندن به چاپ رسيد.

بيشترين نمود فرهنگ يک جامعه را مى توان در ادبيات آن جامعه ديد. ادبياتى که خود وظيفه انتقال فرهنگ را به نسل بعد به عهده دارد. فرهنگ بخشا با ادبيات است که خود را باز توليد مى کند. فرهنگ مردسالارانه ايرانى که زن ستيزى جزء وجودى اش است حتى در خارج از ايران نيز خود را با ادبياتش بازسازى مى کند. اگر کتابهايى را که اسمى از زن در آنهاست بازخوانى کنيم، حتما نمونه هاى زيادى از برخوردهاى مذهبى-مردسالارانه را در آنها خواهيم ديد. ادامه خواندن تجاوز هم يک شکنجه است

زندان از يک نگاه ديگر

متن سخنرانى نسرین پرواز در جامعه ايرانيان لندن بمناسبت روز زن

مبارزه و مقاومت در زندان

در مورد انواع شکنجه و فشارهاى رژيم روى زندانيان سياسى بسيار بحث شده است. اما به نظر من همه اين بحثها هنوز نمايانگر بخشى از وحشى گريهاى رژيم است. براى مثال هنوز در مورد زندگى بعد از آزادى زندانيان و تاثيرات دوران زندان بر آنها بحث و بررسى اى نشده است. به هر حال بحث من امشب در مورد شکنجه نيست در مورد مبارزه و مقاومت در زندان است که در مورد آن نوشته نشده است. علت اينکه در مورد شکنجه نوشته شده است ولى در مورد مبارزه و مقاومت نوشته نشده است، اين است که وقتى فرد با مسئله زندان روبرو مى شود اولين چيزى که با آن مواجه مى شود شکنجه است. حتى اگر کابل به کف پايش نخورد و با قپون آويزانش نکنند باز فضاى شکنجه آنقدر شديد است که تمامى ذهن فرد را در رابطه با زندان پر مى کند و به او اجازه ديدن واقعيتهاى ديگر را نمى دهد. براى همين است که وقتى فرد مى خواهد در مورد زندان بگويد يا بنويسد تحت تاثير آن جو شکنجه قرار مى گيرد و سخت است که اين لايه يعنى شکنجه را کنار زده و زندان را در عمق آن يعنى روابط زندانيان و تلاششان براى زندگى و براى لذت بردن در همان محيط بسته خفقان آور را ديد. ادامه خواندن زندان از يک نگاه ديگر

مصاحبه با مجله کانون ايرانيان لندن پائيز ١٩٩٨

” زندان ، مقاومت ، عدم مقاومت”

٭ در سالهاى اخير خاطره نويسى زندانيان سياسى رونق دوباره اى گرفته. فکر مى کنيد چرا زنان زندانى در اين زمينه کم کارتر بوده اند؟

– به نظر من مهم اين نيست که اين کتابها را مردان نوشته اند يا زنان. مهم اين است که اين کتابها بيانگر کدام آرمانها هستند. آيا آرمانهاى انسانى را بى هيچ قيد و شرطى و عليرغم جنسيت و مليت و رنگ قبول دارند و يا آنرا با چهارچوبهاى نظرى- مذهبى محدود مى کنند. متاسفانه اين نوشته ها عمدتا متعلق به گرايشات راست در جامعه هستند و در نتيجه نمى توانند نقشى در راديکالتر شدن اذهان مردم داشته باشند. مثلا کتابى اخيرا چاپ شده است به نام “خاطرات يک زندانى از زندانهاى جمهورى اسلامى” نوشته دکتر رضا غفارى. نويسنده در بخشى از کتاب با استناد به گفته هاى يک زندانى زن مى نويسد: “. . . بازجو گفت ٢٤ ساعت وقت دارى تا اعتراف کنى وگرنه به جان امام خمينى بى سيرتت مى کنم . . . حرير آن شب به دو راهى دردناک پيش رو انديشيد. سحرگاهان تصميمش را گرفت. تن دادن به تجاوز جنسى آن جلاد کثيف يا مرگ شرافتمندانه! و او مرگ را برگزيد”. (صفحه: ٢٨٣) از نظر آقاى غفارى تجاوز يک نوع شکنجه نيست و مثل بازجوى خانم حرير فکر مى کند که زن با تجاوز بى سيرت مى شود. اين تفکر ناموس پرستانه تحمل شکنجه تجاوز را بى شرافتى مى داند و معتقد است که يک زن شرافتمند بايد خودکشى کند تا به او تجاوز نشود. آقاى غفارى معتقد است که در رابطه با زن چيزى با ارزش تر از زندگى وجود دارد و آنهم شرافت است. حال آنکه مطمئنا ايشان در مورد يک مرد فکر نمى کند که در فرار از شکنجه بايد خودکشى کند. چرا که براى ايشان هم هنوز آدم آدم نيست بلکه آدمها عبارتند از زن و مرد که بايد متفاوت رفتار کنند. از نظر ايشان زن بايد به هر قيمتى شرافتش را حفظ کند ولى در رابطه با مرد شايد ايشان فکر مى کنند که مرد شرافتى ندارد که بخواهد آنرا به قيمت مرگ هم حفظ کند! ادامه خواندن مصاحبه با مجله کانون ايرانيان لندن پائيز ١٩٩٨