زندان از يک نگاه ديگر

متن سخنرانى نسرین پرواز در جامعه ايرانيان لندن بمناسبت روز زن

مبارزه و مقاومت در زندان

در مورد انواع شکنجه و فشارهاى رژيم روى زندانيان سياسى بسيار بحث شده است. اما به نظر من همه اين بحثها هنوز نمايانگر بخشى از وحشى گريهاى رژيم است. براى مثال هنوز در مورد زندگى بعد از آزادى زندانيان و تاثيرات دوران زندان بر آنها بحث و بررسى اى نشده است. به هر حال بحث من امشب در مورد شکنجه نيست در مورد مبارزه و مقاومت در زندان است که در مورد آن نوشته نشده است. علت اينکه در مورد شکنجه نوشته شده است ولى در مورد مبارزه و مقاومت نوشته نشده است، اين است که وقتى فرد با مسئله زندان روبرو مى شود اولين چيزى که با آن مواجه مى شود شکنجه است. حتى اگر کابل به کف پايش نخورد و با قپون آويزانش نکنند باز فضاى شکنجه آنقدر شديد است که تمامى ذهن فرد را در رابطه با زندان پر مى کند و به او اجازه ديدن واقعيتهاى ديگر را نمى دهد. براى همين است که وقتى فرد مى خواهد در مورد زندان بگويد يا بنويسد تحت تاثير آن جو شکنجه قرار مى گيرد و سخت است که اين لايه يعنى شکنجه را کنار زده و زندان را در عمق آن يعنى روابط زندانيان و تلاششان براى زندگى و براى لذت بردن در همان محيط بسته خفقان آور را ديد. ادامه خواندن زندان از يک نگاه ديگر

مصاحبه با مجله کانون ايرانيان لندن پائيز ١٩٩٨

” زندان ، مقاومت ، عدم مقاومت”

٭ در سالهاى اخير خاطره نويسى زندانيان سياسى رونق دوباره اى گرفته. فکر مى کنيد چرا زنان زندانى در اين زمينه کم کارتر بوده اند؟

– به نظر من مهم اين نيست که اين کتابها را مردان نوشته اند يا زنان. مهم اين است که اين کتابها بيانگر کدام آرمانها هستند. آيا آرمانهاى انسانى را بى هيچ قيد و شرطى و عليرغم جنسيت و مليت و رنگ قبول دارند و يا آنرا با چهارچوبهاى نظرى- مذهبى محدود مى کنند. متاسفانه اين نوشته ها عمدتا متعلق به گرايشات راست در جامعه هستند و در نتيجه نمى توانند نقشى در راديکالتر شدن اذهان مردم داشته باشند. مثلا کتابى اخيرا چاپ شده است به نام “خاطرات يک زندانى از زندانهاى جمهورى اسلامى” نوشته دکتر رضا غفارى. نويسنده در بخشى از کتاب با استناد به گفته هاى يک زندانى زن مى نويسد: “. . . بازجو گفت ٢٤ ساعت وقت دارى تا اعتراف کنى وگرنه به جان امام خمينى بى سيرتت مى کنم . . . حرير آن شب به دو راهى دردناک پيش رو انديشيد. سحرگاهان تصميمش را گرفت. تن دادن به تجاوز جنسى آن جلاد کثيف يا مرگ شرافتمندانه! و او مرگ را برگزيد”. (صفحه: ٢٨٣) از نظر آقاى غفارى تجاوز يک نوع شکنجه نيست و مثل بازجوى خانم حرير فکر مى کند که زن با تجاوز بى سيرت مى شود. اين تفکر ناموس پرستانه تحمل شکنجه تجاوز را بى شرافتى مى داند و معتقد است که يک زن شرافتمند بايد خودکشى کند تا به او تجاوز نشود. آقاى غفارى معتقد است که در رابطه با زن چيزى با ارزش تر از زندگى وجود دارد و آنهم شرافت است. حال آنکه مطمئنا ايشان در مورد يک مرد فکر نمى کند که در فرار از شکنجه بايد خودکشى کند. چرا که براى ايشان هم هنوز آدم آدم نيست بلکه آدمها عبارتند از زن و مرد که بايد متفاوت رفتار کنند. از نظر ايشان زن بايد به هر قيمتى شرافتش را حفظ کند ولى در رابطه با مرد شايد ايشان فکر مى کنند که مرد شرافتى ندارد که بخواهد آنرا به قيمت مرگ هم حفظ کند! ادامه خواندن مصاحبه با مجله کانون ايرانيان لندن پائيز ١٩٩٨