زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۴)

زبان فارسى

“ضعيفه”، “خراب”، “غرغرو”، “پرحرف”، “شلخته”، “پتياره”، و خيلى از واژه هاى مشابه ديگر همه القابى هستند که براى زنان بکار برده مى شوند. در مقابل واژه هاى معدودى از اين نوع هستند که براى مردان بکار مى روند. طبيعى است در فرهنگ مرد سالار مرد که خراب نمى شود!

وقتى از فرهنگ صحبت مى کنيم نمى توانيم زبان و نقشى که در فرهنگ دارد و يا تاثيرى که از فرهنگ مى گيرد را ناديده بگيريم. نفوذ اين فرهنگ شوئينيستى را در زبان آنجا مى توان ديد که القابى به زن و يا مرد نسبت داده مى شود که نشان دهنده قدرتمندى مرد و ضعيفى و تحقير زن است. اين فرهنگ زبان سکسيستى و رسيستى عريانى دارد. به جکها و يا فحشهايش نگاه کنيد، همه آنها يا با تمسخر و توهين به زنان و يا به مليتهاى ديگر درست شده اند. هر زبانى آينه تبعيضات جامعه اى است که آن زبان را مورد استفاده قرار مى دهد. زبان فارسى هم در شرايط اجتماعى مردسالار، ضدزن و نژاد پرستانه رشد کرده است. نقشى که زبان فارسى در فرهنگ ايرانى بازى مى کند اين است که جايگاه زن را به عنوان يک انسان درجه دوم و يا جنس پست بعنوان يک نرم جا مى اندازد. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۴)

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۳)

آگهى ازدواج

به چند آگهى ازدواج در روزنامه نيمروز شماره ٥٧٩ توجه کنيد:

“آقاى ٤٥ ساله جدا شده از همسر ايرانى مايل به آشنايى و ازدواج با خانم ايرانى تا سن ٣٦ سال معتقد به فرهنگ و اصول ايرانى مى باشم.” ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (۳)

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (٢)

همه ما مى دانيم که در حال حاضر جنبش زنان در ايران در تقابل همه جانبه اى با رژيم قرار دارد و اعتراضات زيادى عليه قوانين ضدزن است. خواستهاى زنان شديدا شکل و مضمون سياسى دارند. زنهايى که روسريشان را پس و پيش مى کشند و با روسريشان بازى مى کنند، در واقع آگاهانه يا ناآگاهانه بازى سياسى مى کنند. در ايران اگر زنى بخواهد آنطور که دوست دارد زندگى کند و نخواهد تن به خواستهاى نابجاى پدر، برادر و يا شوهرش دهد، نه تنها با فرهنگ و سنتهاى مردسالار طرف است بلکه با جمهورى اسلامى و قوانين زن کش و سرکوبگرانه آن طرف است. مثلا عاشق شدن زن و رابطه با مردى ممکن است به آسانى به زندان و شلاق و سنگسار منجر شود. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (٢)

زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (١)

زنان در ايران در اوج بى حقوقى به سر مى برند و جمهورى اسلامى از هيچ تلاشى براى تداوم اين وضعيت کوتاهى نمى کند. اگر امروز در ايران جمهورى اسلامى نبود يعنى شلاق و سنگسار نبود، زنان تلاش مى کردند که به حقوق برابر با مردان دست يابند. جنبش اعتراضى تاکنونى زنان در شرايط سرکوب و اختناق کاملا گوياى اين واقعيت است. در ايران اولين مانع آزادى زنان جمهورى اسلامى است. ولى آيا فقط جمهورى اسلامى است که مانع آزادى زنان است؟ آيا زنانى که از دست جمهورى اسلامى و قوانين زن کش آن فرار مى کنند به آزادى مى رسند؟ آيا زنانى که به اروپا مى آيند قادرند از شرايطى که در اين کشورها پيدا مى کنند استفاده کامل را ببرند؟ واقعيت نشان مى دهد که نه. ادامه خواندن زنان و فرهنگ ايرانى-اسلامى (١)

تجاوز هم يک شکنجه است

اين نوشته براى اولين بار در ماه اکتبر سال ٩٩ در نشريه کانون ايرانيان لندن به چاپ رسيد.

بيشترين نمود فرهنگ يک جامعه را مى توان در ادبيات آن جامعه ديد. ادبياتى که خود وظيفه انتقال فرهنگ را به نسل بعد به عهده دارد. فرهنگ بخشا با ادبيات است که خود را باز توليد مى کند. فرهنگ مردسالارانه ايرانى که زن ستيزى جزء وجودى اش است حتى در خارج از ايران نيز خود را با ادبياتش بازسازى مى کند. اگر کتابهايى را که اسمى از زن در آنهاست بازخوانى کنيم، حتما نمونه هاى زيادى از برخوردهاى مذهبى-مردسالارانه را در آنها خواهيم ديد. ادامه خواندن تجاوز هم يک شکنجه است